جدول جو
جدول جو

معنی ممیزی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

ممیزی کردن
للتّدقيق
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ممیزی کردن
Audit
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ممیزی کردن
auditer
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ممیزی کردن
prüfen
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
ممیزی کردن
audytować
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
ممیزی کردن
аудировать
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به روسی
ممیزی کردن
аудіювати
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ممیزی کردن
auditen
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
ممیزی کردن
auditar
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ممیزی کردن
auditare
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ممیزی کردن
حساب کتاب کرنا
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به اردو
ممیزی کردن
ตรวจสอบ
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
ممیزی کردن
kukaguzi
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ممیزی کردن
auditar
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ممیزی کردن
監査する
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ممیزی کردن
审计
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
ممیزی کردن
감사하다
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
ممیزی کردن
denetlemek
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ممیزی کردن
mengaudit
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ممیزی کردن
নিরীক্ষণ করা
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
ممیزی کردن
लेखा परीक्षा करना
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به هندی
ممیزی کردن
לבצע ביקורת
تصویری از ممیزی کردن
تصویر ممیزی کردن
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پاک کردن (جامه و غیره) تطهیر: دانشمند گفت: جامه ها نمازی کنیم و کفنها که باب بر آورده ایم در گردنهااندازیم، از آلایش پاک داشتن سره کردن: نمازت را نمازی کن بهفت آب نیاز ارنه نمازی کاین چنین نبود جنب خوانند اخوانش. (خاقانی)، نماز گزاردن: خدای تو جهانی پر فرشته همه از فیض روحانی سرشته فرستاد اینت لطف کارسازی که تا کردند برخاکم نمازی. (اسرارنامه عطار) مقابل نا نمازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممتلی کردن
تصویر ممتلی کردن
پرکردن لبالب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غمازی کردن
تصویر غمازی کردن
سخن چینی کردن سعایت غمز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمییز کردن
تصویر تمییز کردن
تمیز دادن، نظیف کردن (جا و مکانی) پاکیزه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
Baptize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
baptiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
bautizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
хрестити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
крестить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
chrzcić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
taufen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
batizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی